گزارش خطا در معنی کلمه 'allergy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حساسیت‌ نسبت‌ بچیزی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. food VERB + ALLERGY have, suffer from | develop | cause Hair and feathers can cause allergies. ALLERGY + NOUN sufferer PREP. ~ to He developed an allergy to pollen.ILLNESS

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :