گزارش خطا در معنی کلمه 'encore'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (درموسیقی‌) دوباره‌ بنوازید

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + ENCORE give, play, take The singer gave four encores. He took several encores before the crowd finally began to leave. | get You'll never get an encore if you perform like that! | call for The audience called for an encore. PHRASES as/for an ~ For an encore, he sang an unaccompanied folk song.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :