گزارش خطا در معنی کلمه 'endow'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
1
عمومی::
(با with) بخشیدن (به)
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
اعطا كردن(به)
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb bequeathed: We endowed the college with money. verb supplied: He was well endowed by his father.
Simple Definitions