گزارش خطا در معنی کلمه 'enmity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خصومت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عداوت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دشمنی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كینه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نفرت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. bitter, fierce | lasting, long-standing, old, traditional He had earned their lasting enmity. VERB + ENMITY earn (sb), incur PREP. ~ between the fierce enmity between the two groups | ~ towards his enmity towards the Church

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :