گزارش خطا در معنی کلمه 'enrolment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نام‌ نویسی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: ثبت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: دفترثبت‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: اسم‌ نویسی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. high, low | total Total enrolment fell between 1991 and 1997. | open (= not restricted) | school | candidate, student ENROLMENT + VERB take place Enrolment will take place in the main hall. | be/go up, rise | be/go down, fall PREP. at ~ You will be given a reading list at enrolment. | on ~ The full fee is payable on enrolment. | ~ for Enrolment for engineering courses is low this year. | ~ in enrolments in evening classes | ~ on enrolment on a computer course

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :