فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
english
1
general::
adj. VERBS be | become, get The fishing lines had become hopelessly entangled. ADV. hopelessly PREP. in He became entangled in legal disputes. | with Sara had got entangled with some political group.
Oxford Collocations Dictionary