گزارش خطا در معنی کلمه 'entrap'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اغفال‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تله‌انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بدام‌ انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گول‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): entrap someone (in something) (with something) Fig. to use something to deceive someone into involvement in something. • The investigators entrapped Max into breaking the law with promises to buy the goods he stole. • They entrapped Max into breaking the law.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :