گزارش خطا در معنی کلمه 'eradicate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ازبیخ‌ كندن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: ازریشه‌ كندن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: ازبیخ‌ براوردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   verb ADV. completely, entirely, totally | successfully VERB + ERADICATE try to | help (to) | be difficult to, be impossible to These insects are very difficult to eradicate. PREP. from The disease has now been successfully eradicated from the world. PHRASES an attempt/effort to eradicate sth

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :