گزارش خطا در معنی کلمه 'alteration'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دگرگونی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تغییر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: درگشت

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تبدیل‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: دگرش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. dramatic, extensive, fundamental, major, material, radical, significant, substantial | minor, slight, small, subtle VERB + ALTERATION make | need, require The leaflets require no alteration from year to year. PREP. ~ in There will be no alteration in corporation tax. | ~ to We will have to make a slight alteration to the plans.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :