گزارش خطا در معنی کلمه 'excise'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مالیات‌ كالاهای‌ داخلی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مالیات‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مالیات‌ غیرمستقیم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + EXCISE impose, levy the excise levied on beer and tobacco | pay | increase, raise | cut, reduce EXCISE + NOUN duty, revenue, tax | licence applications for vehicle excise licences | officer PREP. ~ on to increase the excise on whisky

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :