گزارش خطا در معنی کلمه 'exclamation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: علامت‌ تعجب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فریاد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بانگ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حرف‌ ندا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. sharp, sudden | loud | muffled, small VERB + EXCLAMATION give, let out, utter She gave a loud exclamation of delight. | stifle, suppress

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun yell: When hit he gave out an exclamation.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :