گزارش خطا در معنی کلمه 'exhausting'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خسته کننده

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove | become | find sth ADV. really, very a really exhausting day | quite | a bit, fairly, pretty | emotionally, mentally, physically

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :