گزارش خطا در معنی کلمه 'expel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیرون‌ انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بزور خارج‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: منفصل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb dismiss: We will expel them from the group.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. forcibly They were forcibly expelled from their farm by the occupying authorities. PREP. for, from He was expelled from school for disruptive behaviour.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :