گزارش خطا در معنی کلمه 'expound'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تفسیركردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: واضح‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: به‌تفصیل‌ شرح‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): expound ((up)on someone or something) (to someone) to speak at length about someone or something to someone. (Upon is formal and less commonly used than on.) • Let me expound upon Tom to you for a while. I think you need all the details on his qualifications. • Please do not expound on Bill anymore.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :