گزارش خطا در معنی کلمه 'eyelash'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مژگان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مژه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. thick | long | curling | artificial, false VERB + EYELASH bat, flutter She smiled and fluttered her eyelashes at the ticket inspector. EYELASH + VERB flicker, flutter

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :