گزارش خطا در معنی کلمه 'facilitate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تسهیل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كمك‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اسان‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. greatly The use of computers has greatly facilitated the firm's ability to keep accurate records. | further VERB + FACILITATE be designed to, help (to)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :