گزارش خطا در معنی کلمه 'fang'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چنگالگی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دندان‌ ناب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نیش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دندان‌ انیاب‌ (در سگ‌ و مانند ان‌)

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. long | sharp VERB + FANG bare, show The wolf growled and bared its sharp fangs. | sink The snake sank its fangs into its victim.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :