گزارش خطا در معنی کلمه 'fatten'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فربه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پرواری‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چاق‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حاصل‌ خیزكردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: fatten sb/sth up [ M ] to give an animal or a thin person a lot of food so that they become fatter • These cattle are being fattened up for slaughter. • humorous: You're just trying to fatten me up.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :