گزارش خطا در معنی کلمه 'favouritism'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌رفداری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: حمایت‌ ز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: همراهی‌ باكسیكه‌ ط‌رف‌ توجه‌ است‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 حقوق:: پارتی بازی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + FAVOURITISM show | accuse sb of PREP. ~ to/towards She denied showing favouritism to any of her students. PHRASES accusations of favouritism He resigned over accusations of favouritism.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :