گزارش خطا در معنی کلمه 'feminine'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مونث‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مربوط‌ به‌جنس‌ زن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مادین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: زنان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جنس‌ زن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel ADV. really, very | almost | traditionally Girls may be given fancier names because this fits in with a traditionally feminine image.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. womanly: A feminine coat sat on the table.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :