گزارش خطا در معنی کلمه 'fictitious'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جعلی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موهوم‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ساختگی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خیالی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. adopted or assumed to deceive: He gave the police a fictitious name.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be His story is wholly fictitious. ADV. entirely, purely, totally, wholly | largely

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :