گزارش خطا در معنی کلمه 'fidelity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 هوافضا:: هماندهی

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وفاداری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: صداقت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: راستی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: درستی

واژگان شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: پای بندی

شبکه مترجمین ایران

7 مکانیک:: صحت

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun faithfulness, obligations: He treasure fidelity above other things.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. great | absolute | marital PREP. with ~ telling the story with great fidelity to the original | ~ to They swore an oath of fidelity to their king.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :