گزارش خطا در معنی کلمه 'fiery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اتشی‌ مزاج‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اتشین‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اتشبار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. passionate: He made a fiery speech that night.

Simple Definitions

2 general:: adj. with flames: The destruction of the house was a fiery event.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :