گزارش خطا در معنی کلمه 'filament'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: میله‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فیلامنت

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رشته‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: (گ‌ش‌) میله‌ای‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: لیف‌

شبکه مترجمین ایران

7 مکانیک:: باریکه جریان

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun fine or thinly spun thread: A single filament held it in place.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :