گزارش خطا در معنی کلمه 'filling'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هرچیزیكه‌ با ان‌ چیزیرا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پر کردن

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پركردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پرشدگی‌ (دندان‌)

شبکه مترجمین ایران

5 زمین‌شناسی و معدن:: پرسازی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. dental | amalgam, gold VERB + FILLING have She's only eight years old and she's already got five fillings. I went to the dentist yesterday and had two fillings. | do, give sb The dentist said she would do the filling straightaway. | replace FILLING + VERB come out, fall out

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :