گزارش خطا در معنی کلمه 'filthy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پلید

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چركین‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: کثیف

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كثیف‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, feel, look, smell | get | leave sth, make sth He always leaves the bath absolutely filthy! ADV. really | absolutely, completely | pretty

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :