گزارش خطا در معنی کلمه 'fireplace'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اتشگاه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شومینه

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بخاری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: منقل‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اجاق‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كانون‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. big, enormous, great, huge | empty | open | brick, cast-iron, marble, stone, etc. VERB + FIREPLACE have Every room in the house has a fireplace. | build, install PREP. in a/the ~ A log fire crackled in the fireplace.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :