گزارش خطا در معنی کلمه 'firework'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اتش‌ بازی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + FIREWORK light Be very careful when lighting fireworks. | let off, set off They set off fireworks in their back garden. FIREWORK + VERB explode, go off FIREWORK + NOUN display, show

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :