گزارش خطا در معنی کلمه 'first aid'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كمك‌ مقدماتی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: نخستین‌ یاری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. emergency VERB + FIRST AID administer, give While one of you gives first aid, the other should call an ambulance. | receive | be trained in At least one member of staff should be trained in first aid. FIRST AID + NOUN box, kit, manual | course | post Medics were bringing casualties to the first-aid post.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :