گزارش خطا در معنی کلمه 'flannel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فلانل‌ (نوعی‌ پارچه‌ پشمی‌)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (درجمع‌) جامه‌ فلانل‌ یا پشمی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun soft woven wool or cotton: His pants were made from flannel.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. damp, wet | cold | face VERB + FLANNEL use Use a damp flannel to clean the skin. PREP. with a ~ She wiped his eyes and nose with a wet face flannel.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun soft cloth: Flannel is used for bedclothes.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :