گزارش خطا در معنی کلمه 'flattering'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: متملق‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: چرب‌ زبان‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: چرب‌ ونر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: تملق‌ امیز

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: چاپلوسانه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be | find sth ADV. enormously, extremely, tremendously, very | far from, hardly, less than, not entirely The descriptions of her were less than flattering. | quite, rather PREP. to This style of dress is flattering to most women.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :