گزارش خطا در معنی کلمه 'flavor'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌عم‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خوش‌ مزه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مزه‌ وبو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چاشنی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مزه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مزه‌ دار كردن‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: طعم

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun taste: The flavor of the food was delicious. verb seasoned: She flavored the food well.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :