گزارش خطا در معنی کلمه 'flavoured'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بامزه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: چاشنی‌ زده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: دارای‌ مزه‌ ویژه‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be The food they eat is very highly flavoured. ADV. full, highly, richly, strongly, well | delicately a delicately flavoured clear soup PREP. with This dish is flavoured with lemon grass and garlic.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :