گزارش خطا در معنی کلمه 'flea'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: کک

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كك‌ گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كك‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (ج‌ش‌) كیك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idioms beginning with FLEA, Also see HURT A FLY (FLEA).

American Heritage Idioms

2 general::   noun ADJ. cat, dog, etc. VERB + FLEA get, have | be riddled with | control This drug is given to dogs to control fleas. FLEA + VERB jump | bite | carry/spread disease FLEA + NOUN bite | collar, powder

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :