گزارش خطا در معنی کلمه 'flutter'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اهتزاز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بال‌ زنی‌ دسته‌ جمعی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بال‌ و پر زنی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لرزش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun quick, light movement ADJ. little VERB + FLUTTER give His heart gave a little flutter as the ladder slipped a couple of inches. state of nervous excitement VERB + FLUTTER be in, feel She felt a flutter of excitement. | get in | cause PREP. in a ~ They arrived in a flutter. | ~ of

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb flew: A bird fluttered by us in the woods.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :