گزارش خطا در معنی کلمه 'fly off'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Phrase(s): fly off 1. Lit. to take to flight quickly. • The stork flew off before we got a good look at it. • The little birds flew off and things were quiet again. 2. Fig. to leave in a hurry. • Well, it’s late. I must fly off. • She flew off a while ago.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :