گزارش خطا در معنی کلمه 'Fly Out'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Phrase(s): fly out (of something) 1. Lit. to leave a place by air. • We are going to fly out of Manaus on a charter. • We flew out on time. 2. Fig. to leave a place quickly. • We flew out of there as fast as we could. • She opened the door and flew out.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :