گزارش خطا در معنی کلمه 'abode'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مسكن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اشاره‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پیشگویی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: محل سکونت

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: منزل‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رحل‌ اقامت‌ افكندن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun the place whre you live: His was a rather humble abode.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. humble (humorous) Welcome to my humble abode. VERB + ABODE take up your (formal or humorous) I had been invited to take up my abode at Government House. PHRASES of no fixed abode (law) (= without a permanent address) An 18-year-old man of no fixed abode appeared at Teesside magistrates court yesterday. | the right of abode (law) (= the right to live in a place)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :