گزارش خطا در معنی کلمه 'foliage'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شاخ و برگ

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شاخ‌ وبرگ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: برگ‌ درختان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun plant leaves. especially tree leaves: The foliage hid him from view.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. bright | dense, heavy, luxuriant | dead | evergreen, year-round | grassy | spring, summer, etc. | tropical

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :