گزارش خطا در معنی کلمه 'abolish'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ازمیان‌ بردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منسوخ‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: برانداختن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. altogether, completely, totally Some MPs want to abolish the tax altogether. | virtually | largely Foreign exchange controls were largely abolished. VERB + ABOLISH seek to | decide to, vote to

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb to do away with; annul: They will abolish the iron rice bowl.

Simple Definitions

3 general:: verb eliminate: We will abolish the merit system.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :