گزارش خطا در معنی کلمه 'foodstuff'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ماده‌ غذایی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خواربار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun food source: Most foodstuffs grows on the land.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :