گزارش خطا در معنی کلمه 'forage'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: زمین را در جستجوی غذا کندن همچنین به محصولات در یک مرتع اشاره دارد

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: غارت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: علف‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: علوفه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: علیق‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تلاش‌ وجستجو برای‌ علیق‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): forage (around) (for something) to search for something, especially something to eat. • I will go to the kitchen and forage around for some cereal or something. • The rabbits got into the garden and were foraging for a good meal.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :