گزارش خطا در معنی کلمه 'foreground'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پیش‌صحن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منظ‌ره‌ جلو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پیش زمینه

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نزدیك‌ نما (در برابر دور نما)

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پیش‌ نما

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + FOREGROUND occupy A happy family occupies the foreground of the painting. PREP. in the ~ This issue is very much in the foreground.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :