گزارش خطا در معنی کلمه 'forerunner'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نیا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پیشرو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ط‌لایه‌ دار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. early, immediate an early forerunner of the modern jet engine | direct

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :