گزارش خطا در معنی کلمه 'foresee'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از پیش‌ دانستن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قبلا تهیه‌ دیدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پیش‌ بینی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. clearly | reasonably He could not reasonably have foreseen the consequences. VERB + FORESEE can/could We could foresee no difficulties with these proposals. | be difficult to, be impossible to It is impossible to foresee the future.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb know beforehand: I will foresee if we can make money.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :