گزارش خطا در معنی کلمه 'formulate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تنظ‌یم‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بشكل‌ قاعده‌ دراوردن‌ یا ادا كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فرمول‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كوتاه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تنظیم کردن

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. fully | carefully, properly His ideas are always very carefully formulated. | clearly, explicitly | consciously He claims that Marx never consciously formulated his own theoretical position. VERB + FORMULATE try to | help (to)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :