گزارش خطا در معنی کلمه 'fortified'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سنگردار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: پناه‌ دار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: بارودار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: برج‌ وبارودار

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: محفوظ‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. heavily, strongly PREP. against The town was heavily fortified against attack.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :