گزارش خطا در معنی کلمه 'fortify'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دارای‌ استحكامات‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نیرومند كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تقویت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to make strong: We shall fortify our city against the enemy.

Simple Definitions

2 general:: Phrase(s): fortify someone or an animal (against something) (with something) to strengthen someone or an animal against something with something. • I’ll need a cup of hot chocolate to fortify me against the storm. • We have to fortify the dogs against the cold with extra food.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :