گزارش خطا در معنی کلمه 'fox'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گیج‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روباه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: روباه

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تزویر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: روباه‌ بازی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see CRAZY LIKE A FOX; SLY AS A FOX.

American Heritage Idioms

2 general:: noun type of animal: The fox ate our chickens.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. urban | rural VERB + FOX hunt FOX + VERB bark I heard a fox bark in the dark. FOX + NOUN cub | hunt, hunting

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :