گزارش خطا در معنی کلمه 'analyse'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تجزیه‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تحلیل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (مج) موشكافی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. carefully, critically, fully, in depth/detail, painstakingly, scientifically, systematically The results must be analysed in detail. VERB + ANALYSE attempt to, try to | be difficult to, be impossible to The precise reasons for the disaster are difficult to analyse. | be possible to

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :